معنی فارسی fullhearted
B2صمیمی و با تمام وجود، به معنای بخشیدن عشق و انرژی کامل به چیزی.
Done with sincerity and enthusiasm; complete and genuine commitment.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او با نگرش کامل و صمیمی به کارش نزدیک شد و همیشه بهترین تلاشش را انجام داد.
مثال:
She approached her work with a fullhearted attitude, always giving her best.
معنی(example):
تعهد کامل و صمیمی او به پروژه، همتیمیهایش را الهام بخشید.
مثال:
His fullhearted commitment to the project inspired his teammates.
معنی فارسی کلمه fullhearted
:
صمیمی و با تمام وجود، به معنای بخشیدن عشق و انرژی کامل به چیزی.