معنی فارسی fulminous

C1

فولمینوس به نوعی از زیبایی و شدت گویای یک منظره یا وضعیت اشاره دارد.

Characterized by brilliance or intensity; often used to describe dramatic scenes.

example
معنی(example):

هنرمند آسمان فوق‌العاده را در نقاشی‌اش ثبت کرد.

مثال:

The artist captured the fulminous sky in his painting.

معنی(example):

ما دیشب نمایش فوق‌العاده‌ای از آتش‌بازی را مشاهده کردیم.

مثال:

We witnessed a fulminous display of fireworks last night.

معنی فارسی کلمه fulminous

: معنی fulminous به فارسی

فولمینوس به نوعی از زیبایی و شدت گویای یک منظره یا وضعیت اشاره دارد.