معنی فارسی fumigation

B2

فومیگانت کردن، فرایند استفاده از گاز یا بخار برای کشتن آفات و میکروب‌ها در محیط‌های خاص است.

The process of treating an area with fumigants to eliminate pests.

noun
معنی(noun):

The act of fumigating, or applying smoke or vapor, as for disinfection.

معنی(noun):

Vapor raised in the process of fumigating.

example
معنی(example):

فومیگانت کردن برای کنترل آفات در مزارع کشاورزی ضروری است.

مثال:

Fumigation is necessary for pest control in agricultural fields.

معنی(example):

فومیگانت کردن کمک می‌کند تا اطمینان حاصل شود که ساختمان‌ها از آفات مضر خالی هستند.

مثال:

Fumigation helps to ensure that buildings are free from harmful pests.

معنی فارسی کلمه fumigation

: معنی fumigation به فارسی

فومیگانت کردن، فرایند استفاده از گاز یا بخار برای کشتن آفات و میکروب‌ها در محیط‌های خاص است.