معنی فارسی fundaments
B1اصول، مبانی و پایه‌هایی هستند که دانش یا موضوع خاصی بر روی آنها ساخته شده است.
The basic principles or underlying foundations of a subject.
- noun
noun
معنی(noun):
Foundation.
معنی(noun):
The bottom; the buttocks or anus.
معنی(noun):
The underlying basis or principle for a theoretical or mathematical system.
example
معنی(example):
درک اصول ریاضیات ضروری است.
مثال:
Understanding the fundaments of mathematics is essential.
معنی(example):
اصول فلسفه در کلاس مورد بحث قرار گرفت.
مثال:
The fundaments of philosophy were discussed in class.
معنی فارسی کلمه fundaments
:
اصول، مبانی و پایه‌هایی هستند که دانش یا موضوع خاصی بر روی آنها ساخته شده است.
