معنی فارسی funge

B1

عمل کردن به صورت غیررسمی یا بی‌قید و شرط.

To act casually or without strict adherence to rules.

example
معنی(example):

فعل funge به معنای عمل کردن به صورت غیررسمی است.

مثال:

To funge means to act in a casual manner.

معنی(example):

او تصمیم گرفت به جای پیروی از قوانین سختگیرانه، به صورت غیررسمی عمل کند.

مثال:

He decided to funge rather than follow strict rules.

معنی فارسی کلمه funge

:

عمل کردن به صورت غیررسمی یا بی‌قید و شرط.