معنی فارسی funnily

B1 /ˈfʌnəli/

به‌طرز خنده‌دار، به شیوه‌ای که باعث خنده یا سرگرمی شود، و معمولاً در موقعیت‌های غیررسمی به کار می‌رود.

In a humorous manner; in a way that makes people laugh or seem funny.

adverb
معنی(adverb):

In a funny or amusing manner.

معنی(adverb):

In a strange or unexpected manner, especially of a coincidence.

مثال:

Who, Bob? I just ran into him last week, funnily enough.

example
معنی(example):

او داستان را به طرز جالبی تعریف کرد و باعث خنده همه شد.

مثال:

He told the story funnily, making everyone laugh.

معنی(example):

او وقتی جوک گفتم به طرز عجیبی به من نگاه کرد.

مثال:

She looked at me funnily when I made the joke.

معنی فارسی کلمه funnily

: معنی funnily به فارسی

به‌طرز خنده‌دار، به شیوه‌ای که باعث خنده یا سرگرمی شود، و معمولاً در موقعیت‌های غیررسمی به کار می‌رود.