معنی فارسی fur.
A1پوشش پشمی و نرم بر روی بدن حیوانات، شامل خز طبیعی و مصنوعی.
The covering of hair or coat on animals, including both natural and artificial fur.
- noun
noun
معنی(noun):
A leave of absence or vacation.
معنی(noun):
The documents authorizing such leave.
معنی(noun):
A period of unpaid time off, used by an employer to reduce costs.
example
معنی(example):
طراح از خز مصنوعی در آخرین مجموعه خود استفاده کرد.
مثال:
The designer used faux fur in their latest collection.
معنی(example):
او از احساس خز نرم هنگام نوازش سگش لذت می‌برد.
مثال:
She loves the feel of soft fur when she pets her dog.
معنی فارسی کلمه fur.
:
پوشش پشمی و نرم بر روی بدن حیوانات، شامل خز طبیعی و مصنوعی.
