معنی فارسی furkid

B1

فرزند پشمالو، اصطلاحی برای اشاره به حیوانات خانگی که مانند فرزندان در نظر گرفته می‌شوند.

A term used for pets that are treated and loved like children.

noun
معنی(noun):

A pet (normally a cat or dog) that the owner treats as if it were a child.

example
معنی(example):

یک فرزند پشمالو می‌تواند شادی را به یک خانواده بیاورد.

مثال:

A furkid can bring joy to a household.

معنی(example):

او اغلب به گربه‌اش به عنوان فرزند پشمالویش اشاره می‌کند.

مثال:

She often refers to her cat as her furkid.

معنی فارسی کلمه furkid

: معنی furkid به فارسی

فرزند پشمالو، اصطلاحی برای اشاره به حیوانات خانگی که مانند فرزندان در نظر گرفته می‌شوند.