معنی فارسی furless
B1بدون مو، اشاره به حیواناتی که فاقد پوشش موی طبیعی هستند.
Referring to animals that lack natural fur or hair.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گربه بدون مو به خاطر ظاهر منحصر به فردش شناخته شده است.
مثال:
The furless cat is known for its unique appearance.
معنی(example):
برخی از مردم سگهای بدون مو را به خاطر ویژگیهای ضد آلرژیشان ترجیح میدهند.
مثال:
Some people prefer furless dogs for their hypoallergenic qualities.
معنی فارسی کلمه furless
:بدون مو، اشاره به حیواناتی که فاقد پوشش موی طبیعی هستند.