معنی فارسی furnishness
B1زیبایی و کیفیت مبلمان و دکوراسیون یک مکان.
The quality or condition of being furnished.
- NOUN
example
معنی(example):
زیبایی مبلمان اقامتگاه مهمانان را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
The furnishness of the accommodation impressed the guests.
معنی(example):
او از زیبایی مبلمان طراحی داخلی قدردانی کرد.
مثال:
She appreciated the furnishness of the interior design.
معنی فارسی کلمه furnishness
:زیبایی و کیفیت مبلمان و دکوراسیون یک مکان.