معنی فارسی furriery
B1محلی که در آن پوستهای حیوانات خرید و فروش یا روی آنها کار میشود.
A place where fur garments are made or sold.
- noun
noun
معنی(noun):
Furs in general.
معنی(noun):
The business of a furrier; trade in furs.
example
معنی(example):
پشمالو یک انتخاب قابل توجه از کاپشنها داشت.
مثال:
The furriery had an impressive selection of coats.
معنی(example):
او پس از سالها تجربه در صنعت، تصمیم به باز کردن یک پشمالو گرفت.
مثال:
He decided to open a furriery after years of experience in the industry.
معنی فارسی کلمه furriery
:
محلی که در آن پوستهای حیوانات خرید و فروش یا روی آنها کار میشود.