معنی فارسی fuse board
B1تختهای که فیوزها و کلیدهای قطع و وصل برق را در خود جای داده و برق دستگاهها را مدیریت میکند.
A panel that houses fuses and circuit breakers, managing the flow of electricity in a building.
- NOUN
example
معنی(example):
تخته فیوز تامین برق به اتاقهای مختلف را کنترل میکند.
مثال:
The fuse board controls the electricity supply to different rooms.
معنی(example):
او مدارهای موجود در تخته فیوز را برای شناسایی راحتتر علامتگذاری کرد.
مثال:
He labeled the circuits in the fuse board for easier identification.
معنی فارسی کلمه fuse board
:
تختهای که فیوزها و کلیدهای قطع و وصل برق را در خود جای داده و برق دستگاهها را مدیریت میکند.