معنی فارسی fusilades
B2فوزیلاژ، تیراندازیهای مکرر و دستهجمعی به سمت هدف خاصی در یک زمان کوتاه.
A rapid and concentrated series of shots fired at the same time.
- NOUN
example
معنی(example):
سربازان در طول نبرد بهطور متوالی تیراندازی میکردند.
مثال:
The soldiers kept firing in fusilades during the battle.
معنی(example):
تیراندازیهای متوالی میتوانند محیطی پر هرج و مرج ایجاد کنند.
مثال:
Fusilades can create a chaotic environment.
معنی فارسی کلمه fusilades
:فوزیلاژ، تیراندازیهای مکرر و دستهجمعی به سمت هدف خاصی در یک زمان کوتاه.