معنی فارسی fusilier
B2 /ˌfjuːzɪˈlɪə/فوسیلیر، سربازی که به دلیل سلاح‌های مخصوصی که حمل می‌کند، شناسایی می‌شود و معمولاً در واحدهای پیاده‌نظام فعالیت می‌کند.
A member of a regiment of the British army that traditionally wears a distinctive uniform and carries a firearm.
- noun
noun
معنی(noun):
An infantryman armed with a form of flintlock musket
معنی(noun):
A soldier in any of several regiments that once fought with such weapons
معنی(noun):
A fish in family Caesionidae, related to snappers
example
معنی(example):
فوسیلیر با افتخار در رژه راه می رفت.
مثال:
The fusilier marched proudly in the parade.
معنی(example):
او به مدت پنج سال به عنوان فوسیلیر در ارتش خدمت کرد.
مثال:
He served as a fusilier in the army for five years.
معنی فارسی کلمه fusilier
:
فوسیلیر، سربازی که به دلیل سلاح‌های مخصوصی که حمل می‌کند، شناسایی می‌شود و معمولاً در واحدهای پیاده‌نظام فعالیت می‌کند.
