معنی فارسی fusspots

B2

فردی که به بی‌اهمیتی جزئیات توجه زیادی دارد و باعث ایجاد ناراحتی می‌شود.

A person who is overly concerned with insignificant details.

noun
معنی(noun):

A person who makes a fuss, particularly about trivial things.

مثال:

My teacher is such a fusspot, he marks us down for handwriting!

example
معنی(example):

فیوژنشت‌ها اغلب بر سر مسائل بی‌اهمیت ناراحت می‌شوند.

مثال:

Fusspots often get upset over trivial matters.

معنی(example):

کار کردن با فیوژنشت‌ها دشوار است زیرا آنها بر روی مسائل جزئی تمرکز می‌کنند.

مثال:

It's hard to work with fusspots because they focus on minor issues.

معنی فارسی کلمه fusspots

: معنی fusspots به فارسی

فردی که به بی‌اهمیتی جزئیات توجه زیادی دارد و باعث ایجاد ناراحتی می‌شود.