معنی فارسی fustianist
B1فستیانیست، فردی که به استفاده از زبان و شیوههای نوشتاری پرزرق و برق و مبالغهآمیز علاقه دارد.
A person who employs ostentatious or pretentious language.
- NOUN
example
معنی(example):
فستیانیست سبک نوشتن پر زرق و برق را ستایش کرد.
مثال:
The fustianist praised the ornate writing style.
معنی(example):
به عنوان یک فستیانیست، او اغلب از زبان بزرگمنش استفاده میکرد.
مثال:
As a fustianist, he often used grandiose language.
معنی فارسی کلمه fustianist
:فستیانیست، فردی که به استفاده از زبان و شیوههای نوشتاری پرزرق و برق و مبالغهآمیز علاقه دارد.