معنی فارسی fustigate
B1فستی کردن به معنای انتقاد شدید یا سرزنش کردن به خاطر کیفیت پایین یا عدم اصالت است.
To criticize or reprimand someone severely.
- VERB
example
معنی(example):
منتقد تصمیم گرفت نویسنده را به خاطر نوشتن کلیشهایش فستی کند.
مثال:
The critic chose to fustigate the author for his clichéd writing.
معنی(example):
او به فستی کردن هر کسی که اصالت نداشت معروف بود.
مثال:
He was known to fustigate anyone who lacked originality.
معنی فارسی کلمه fustigate
:فستی کردن به معنای انتقاد شدید یا سرزنش کردن به خاطر کیفیت پایین یا عدم اصالت است.