معنی فارسی fwelling
B1فلوئینگ به افزایش یا زیادی در حجم یا اندازه اشاره دارد، معمولاً در زمینههای پزشکی یا مهندسی.
A term that refers to the increase or swelling of size, often used in medical or engineering contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
صدای وز وز از موتور نشاندهنده یک مشکل بود.
مثال:
The fwelling noise from the engine indicated a problem.
معنی(example):
او بعد از نوشیدنی سرد متوجه ورم در گلویش شد.
مثال:
He noticed a fwelling in his throat after the cold drink.
معنی فارسی کلمه fwelling
:
فلوئینگ به افزایش یا زیادی در حجم یا اندازه اشاره دارد، معمولاً در زمینههای پزشکی یا مهندسی.