معنی فارسی galactophlebitis
B1التهاب وریدهایی که میتواند بر روی غدههای تولیدکننده شیر تأثیر بگذارد.
Inflammation of the veins, particularly associated with milk-producing glands.
- OTHER
example
معنی(example):
بیمار پس از بروز علائم به گالاگتوفلَبیتس تشخیص داده شد.
مثال:
The patient was diagnosed with galactophlebitis after showing symptoms.
معنی(example):
درک گالاگتوفلَبیتس در درمان بیماریهای مرتبط کمک میکند.
مثال:
Understanding galactophlebitis helps in treating related diseases.
معنی فارسی کلمه galactophlebitis
:التهاب وریدهایی که میتواند بر روی غدههای تولیدکننده شیر تأثیر بگذارد.