معنی فارسی galatea

B2

گلتا، مجسمه‌ای که در اسطوره‌ها به حیات درآمد.

A statue that was brought to life in mythology.

example
معنی(example):

گلتا یک مجسمه بود که در این افسانه جان گرفت.

مثال:

Galatea was a statue brought to life in the myth.

معنی(example):

در این داستان، گلتا تبدیل به یک زن واقعی می‌شود.

مثال:

In the story, Galatea becomes a real woman.

معنی فارسی کلمه galatea

:

گلتا، مجسمه‌ای که در اسطوره‌ها به حیات درآمد.