معنی فارسی galley slave

B2

برده‌ای که در کشتی گالی کار می‌کند و معمولاً تحت فشار و به زور کار می‌کند.

A person who is forced to work on a ship, especially by rowing.

noun
معنی(noun):

A slave who rows in a galley (type of ship)

example
معنی(example):

در تاریخ، یک برده گالی باید ساعت‌های زیادی پارو می‌زد.

مثال:

In history, a galley slave had to row for many hours.

معنی(example):

بردگان گالی معمولاً به شدت بد رفتار می‌شدند.

مثال:

Galley slaves were often treated very poorly.

معنی فارسی کلمه galley slave

: معنی galley slave به فارسی

برده‌ای که در کشتی گالی کار می‌کند و معمولاً تحت فشار و به زور کار می‌کند.