معنی فارسی gallify
B1ایجاد احساس بد یا نارضایتی در یک موقعیت یا صحبت.
To make a situation more uncomfortable or bothersome.
- VERB
example
معنی(example):
آنها سعی کردند وضعیت را با شوخی بهبود بخشند.
مثال:
They tried to gallify the situation with humor.
معنی(example):
مهم است که در بحث مسائل جدی، اوضاع را پیچیده نکنید.
مثال:
It's important not to gallify matters when discussing serious issues.
معنی فارسی کلمه gallify
:ایجاد احساس بد یا نارضایتی در یک موقعیت یا صحبت.