معنی فارسی gallish

B1

صفتی که به نواخت یا لهجه‌ای از پرندگان خاص اشاره دارد.

Descriptive of an accent or dialect that has characteristics reminiscent of rural speech.

example
معنی(example):

لحن صحبت او خیلی گالی مانند بود، مثل یک گویش روستایی.

مثال:

His accent sounded quite gallish, like a rural dialect.

معنی(example):

لحن گالی به داستان او جذابیت بیشتری بخشید.

مثال:

The gallish tone added charm to his story.

معنی فارسی کلمه gallish

:

صفتی که به نواخت یا لهجه‌ای از پرندگان خاص اشاره دارد.