معنی فارسی galvanist

B1

گالوانیست به شخصی گفته می‌شود که در زمینه‌های الکتریسیته و تأثیرات آن در زیست‌شناسی و فیزیولوژی فعالیت می‌کند.

An individual who specializes in the study of galvanism, particularly the effects of electricity on living organisms.

example
معنی(example):

گالوانیست تأثیرات الکتریسیته بر حرکت عضلات را مطالعه کرد.

مثال:

The galvanist studied the effects of electricity on muscle movement.

معنی(example):

به عنوان یک گالوانیست، او آزمایش‌هایی با قورباغه‌ها انجام داد.

مثال:

As a galvanist, she conducted experiments with frogs.

معنی فارسی کلمه galvanist

:

گالوانیست به شخصی گفته می‌شود که در زمینه‌های الکتریسیته و تأثیرات آن در زیست‌شناسی و فیزیولوژی فعالیت می‌کند.