معنی فارسی gamboised

B1

دارای ویژگی‌های خاص و منحصر به فرد، معمولا در محصولات و هنر.

Characterized by unique and exotic features, often used in products and art.

example
معنی(example):

پارچه گامبویز شده هم منحصر به فرد و هم عجیب بود.

مثال:

The gamboised fabric was both unique and exotic.

معنی(example):

او عاشق الگوهای گامبویز شده بر روی لباس جدید بود.

مثال:

She loved the gamboised patterns on the new dress.

معنی فارسی کلمه gamboised

:

دارای ویژگی‌های خاص و منحصر به فرد، معمولا در محصولات و هنر.