معنی فارسی game-keeper
B1فردی که مسئولیت نگهداری و مراقبت از حیات وحش را به عهده دارد.
A person in charge of managing wildlife and ensuring its protection.
- NOUN
example
معنی(example):
نگهبان بازی تلهها را در جنگل بررسی کرد.
مثال:
The game-keeper checked the traps in the forest.
معنی(example):
یک نگهبان بازی ماهر میداند که چگونه حیوانات را ردیابی کند.
مثال:
A skilled game-keeper knows how to track animals.
معنی فارسی کلمه game-keeper
:
فردی که مسئولیت نگهداری و مراقبت از حیات وحش را به عهده دارد.