معنی فارسی gammacism
B2مفهمومی در زبانشناسی که به ساختار و قواعد نحوی خاصی اشاره دارد.
A term relating to grammatical structure in linguistics.
- NOUN
example
معنی(example):
مفهوم گامماسیسم میتواند برای آنهایی که با زبانشناسی آشنا نیستند، گیجکننده باشد.
مثال:
The concept of gammacism can be confusing to those unfamiliar with linguistics.
معنی(example):
مطالعه گامماسیسم در درک تکامل زبان کمک میکند.
مثال:
Studying gammacism helps in understanding the evolution of language.
معنی فارسی کلمه gammacism
:
مفهمومی در زبانشناسی که به ساختار و قواعد نحوی خاصی اشاره دارد.