معنی فارسی gang agley
B2به هم خوردن یا مختل شدن برنامهها یا اقدامات بهدلیل حوادث غیرمنتظره.
To go awry or not go as planned.
- IDIOM
example
معنی(example):
برنامهها اغلب وقتی با چالشهای غافلگیرکننده روبرو میشوند، به هم میریزند.
مثال:
Plans often go gang agley when faced with unexpected challenges.
معنی(example):
وقتی اوضاع به هم میریزد، باید به سرعت سازگار شویم.
مثال:
When things go gang agley, we must adapt quickly.
معنی فارسی کلمه gang agley
:
به هم خوردن یا مختل شدن برنامهها یا اقدامات بهدلیل حوادث غیرمنتظره.