معنی فارسی gangliated

B1

گنگلیاته، به حالت یا ساختارهایی اطلاق می‌شود که دارای گنگلیون هستند.

Characterized by having ganglia or ganglions.

example
معنی(example):

الگوی گنگلیاته در سلول‌ها غیرمعمول است.

مثال:

The gangliated pattern in the cells is unusual.

معنی(example):

آن‌ها در طول تحقیقات خود الیاف گنگلیاته را مشاهده کردند.

مثال:

They observed gangliated fibers during their research.

معنی فارسی کلمه gangliated

:

گنگلیاته، به حالت یا ساختارهایی اطلاق می‌شود که دارای گنگلیون هستند.