معنی فارسی gangplank
B2پل چوبی که به کشتی یا قایق متصل می‌شود تا افراد بتوانند سوار شوند.
A temporary bridge for loading and unloading onto a ship.
- noun
noun
معنی(noun):
A board used as a temporary footbridge between a ship and a dockside.
example
معنی(example):
دزدی دریایی بر روی پل چوبی راه رفت تا به خدمه‌اش بپیوندد.
مثال:
The pirate walked down the gangplank to join his crew.
معنی(example):
آنها پل چوبی را درست کردند تا مردم به راحتی بتوانند به کشتی سوار شوند.
مثال:
They set up a gangplank so that people could board the ship easily.
معنی فارسی کلمه gangplank
:
پل چوبی که به کشتی یا قایق متصل می‌شود تا افراد بتوانند سوار شوند.
