معنی فارسی gangrenous

C2

گانگرنوس به حالتی اطلاق می‌شود که بافت به دلیل مرگ یا عفونت دچار فساد و پوسیدگی شده است.

Referring to tissue that has undergone necrosis, typically due to loss of blood supply or infection.

example
معنی(example):

پای گانگرنوس باید قطع می‌شد تا جان بیمار نجات یابد.

مثال:

The gangrenous leg had to be amputated to save the patient.

معنی(example):

عفونت گانگرنوس در صورت عدم درمان می‌تواند به سرعت گسترش یابد.

مثال:

A gangrenous infection can spread quickly if not treated.

معنی فارسی کلمه gangrenous

:

گانگرنوس به حالتی اطلاق می‌شود که بافت به دلیل مرگ یا عفونت دچار فساد و پوسیدگی شده است.