معنی فارسی gangwayed

B2

گنگوایی شده، آماده‌سازی یک فضای مشخص برای عبور یا سوار شدن.

To have set up a passage or access route, especially on a ship.

example
معنی(example):

خدمه کشتی را برای اطمینان از سوار شدن ایمن گنگوایی کردند.

مثال:

The crew gangwayed the ship to ensure safe boarding.

معنی(example):

او منطقه را گنگوایی کرد تا مردم به‌راحتی عبور کنند.

مثال:

He gangwayed the area to allow people to pass through easily.

معنی فارسی کلمه gangwayed

:

گنگوایی شده، آماده‌سازی یک فضای مشخص برای عبور یا سوار شدن.