معنی فارسی gansel

B1

گنسل به یک نوع کالای محلی یا سوغاتی اشاره دارد.

An item often associated with local craftsmanship and souvenirs.

example
معنی(example):

گنسل معمولاً در بازارهای محلی دیده می‌شود.

مثال:

The gansel is often seen in local markets.

معنی(example):

بسیاری از هنرمندان گنسل‌ها را به عنوان سوغاتی درست می‌کنند.

مثال:

Many artisans create gansels as souvenirs.

معنی فارسی کلمه gansel

:

گنسل به یک نوع کالای محلی یا سوغاتی اشاره دارد.