معنی فارسی gapo

B1

یک واژه خاص برای اشاره به نوعی وقفه یا شکاف در مباحثه یا نمایش.

An informal term indicating a gap or break in discussion or presentation.

example
معنی(example):

او یک گپو ایجاد کرد تا یک وقفه را نشان دهد.

مثال:

He made a gapo to indicate a break.

معنی(example):

هنرمند از تکنیک گپو برای ایجاد تأثیر استفاده کرد.

مثال:

The artist used a gapo technique for effect.

معنی فارسی کلمه gapo

:

یک واژه خاص برای اشاره به نوعی وقفه یا شکاف در مباحثه یا نمایش.