معنی فارسی garaging

B1

یعنی نگهداری یک وسیله نقلیه در یک مکان محافظت‌شده، مانند گاراژ.

The act of storing a vehicle in a garage.

verb
معنی(verb):

To store in a garage.

مثال:

We garaged the convertible during the monsoon months.

noun
معنی(noun):

The act of parking a vehicle in a garage.

example
معنی(example):

آنها اتومبیل را در انبار جدید پارک می‌کنند.

مثال:

They are garaging the car in the new shed.

معنی(example):

پارک‌کردن برای حفظ ایمنی وسیله نقلیه شما ضروری است.

مثال:

Garaging is essential for keeping your vehicle safe.

معنی فارسی کلمه garaging

: معنی garaging به فارسی

یعنی نگهداری یک وسیله نقلیه در یک مکان محافظت‌شده، مانند گاراژ.