معنی فارسی gardencraft
B2مهارتها و فنون مربوط به باغبانی.
Skills and techniques related to gardening.
- NOUN
example
معنی(example):
او از باغبانی در آخر هفتهها لذت میبرد.
مثال:
She enjoys her gardencraft during weekends.
معنی(example):
باغبانی شامل مهارتهایی مانند کاشت و هرس کردن است.
مثال:
Gardencraft includes skills like planting and pruning.
معنی فارسی کلمه gardencraft
:
مهارتها و فنون مربوط به باغبانی.