معنی فارسی garms

B1

یک اصطلاح عامیانه برای اشاره به لباس‌ها یا پوشاک.

A slang term for clothing.

noun
معنی(noun):

Clothing

example
معنی(example):

او چند لباس مد روز برای بهار خرید.

مثال:

He bought some trendy garms for the spring.

معنی(example):

او دوست دارد در تابستان لباس‌های رنگی بپوشد.

مثال:

She loves wearing colorful garms during summer.

معنی فارسی کلمه garms

: معنی garms به فارسی

یک اصطلاح عامیانه برای اشاره به لباس‌ها یا پوشاک.