معنی فارسی garoted

B2

گاروت شده به حالتی اطلاق می‌شود که در آن فردی با استفاده از یک گاروت اعدام یا خفه شده است.

Garoted describes the state of being strangle or executed by a garrote.

example
معنی(example):

قربانی در انبار قدیمی گاروت شده پیدا شد.

مثال:

The victim was found garoted in the old warehouse.

معنی(example):

مدارک نشان می‌داد که این مورد شامل یک فرد گاروت شده است.

مثال:

Evidence suggested that the case involved a garoted individual.

معنی فارسی کلمه garoted

: معنی garoted به فارسی

گاروت شده به حالتی اطلاق می‌شود که در آن فردی با استفاده از یک گاروت اعدام یا خفه شده است.