معنی فارسی garri

B1

گاری، غذایی که از مانیوک استخراج و پخته می‌شود و در غذاهای آفریقایی استفاده می‌شود.

A staple food made from fermented cassava, commonly eaten in West Africa.

noun
معنی(noun):

A West African food made from fried mashed cassava tubers.

example
معنی(example):

گاری غذایی محبوب است که از مانیوک تهیه می‌شود.

مثال:

Garri is a popular food made from cassava.

معنی(example):

ما برای شام گاری را با سوپ سرو کردیم.

مثال:

We served garri with soup for dinner.

معنی فارسی کلمه garri

: معنی garri به فارسی

گاری، غذایی که از مانیوک استخراج و پخته می‌شود و در غذاهای آفریقایی استفاده می‌شود.