معنی فارسی gas-lighted
B2با چراغهای گاز روشن شده، به ویژه در مکانهای عمومی یا جشنها.
Illuminated by gas lights, especially in public or festive settings.
- VERB
example
معنی(example):
خیابانها در طول جشن با چراغهای گاز روشن شده بودند.
مثال:
The streets were gas-lighted during the festival.
معنی(example):
شهر قدیمی بهطور زیبا برای گردشگران با چراغهای گاز روشن شده بود.
مثال:
The old town was beautifully gas-lighted for tourists.
معنی فارسی کلمه gas-lighted
:
با چراغهای گاز روشن شده، به ویژه در مکانهای عمومی یا جشنها.