معنی فارسی gasconading

B1

عمل مبالغه یا اغراق در بیان داستان‌ها یا دستاوردها.

The act of boasting or exaggerating stories or accomplishments.

example
معنی(example):

گاسکوناد کردن او سرگرم‌کننده بود اما کمی اغراق‌آمیز.

مثال:

His gasconading was entertaining but a bit over the top.

معنی(example):

آنها می‌توانستند صدای گاسکوناد کردن او را از آن طرف اتاق بشنوند.

مثال:

They could hear his gasconading from across the room.

معنی فارسی کلمه gasconading

: معنی gasconading به فارسی

عمل مبالغه یا اغراق در بیان داستان‌ها یا دستاوردها.