معنی فارسی gasproof

B1

گازproof، صفتی برای توصیف ماده یا ظرفی که قابلیت جلوگیری از عبور گاز را دارد.

Describing something that is resistant to the passage of gas.

example
معنی(example):

ما به یک ظرف گازproof برای مواد شیمیایی نیاز داریم.

مثال:

We need a gasproof container for the chemicals.

معنی(example):

بسته‌بندی گازproof از هر گونه نشتی جلوگیری کرد.

مثال:

The gasproof seal prevented any leakage.

معنی فارسی کلمه gasproof

: معنی gasproof به فارسی

گازproof، صفتی برای توصیف ماده یا ظرفی که قابلیت جلوگیری از عبور گاز را دارد.