معنی فارسی gastronomic

B2

گاسترونومیک به موارد و فعالیت‌های مرتبط با هنر و علم پخت و خوردن غذاها اشاره دارد.

Relating to the art or science of good eating; often associated with high-quality food and dining.

adjective
معنی(adjective):

Of or pertaining to gastronomy.

example
معنی(example):

تجربه‌های گاسترونومیک معمولاً شامل غذا خوردن و منوهای چشایی منحصر به فرد است.

مثال:

Gastronomic experiences often include unique dining and tasting menus.

معنی(example):

او در یک مدرسه آشپزی ثبت‌نام کرد تا مهارت‌های گاسترونومیک خود را تقویت کند.

مثال:

She enrolled in a culinary school to enhance her gastronomic skills.

معنی فارسی کلمه gastronomic

: معنی gastronomic به فارسی

گاسترونومیک به موارد و فعالیت‌های مرتبط با هنر و علم پخت و خوردن غذاها اشاره دارد.