معنی فارسی gastroscopic

B2

مربوط به گاستروسکپی، مربوط به معاینه معده با استفاده از دوربین.

Relating to or involving the examination of the stomach using a gastroscope.

example
معنی(example):

معاینه گاستروسکوپی زخم‌هایی را در معده بیمار نشان داد.

مثال:

The gastroscopic examination revealed ulcers in the patient's stomach.

معنی(example):

روش‌های گاستروسکوپی در طول سال‌ها بهبود یافته‌اند.

مثال:

Gastroscopic techniques have improved over the years.

معنی فارسی کلمه gastroscopic

: معنی gastroscopic به فارسی

مربوط به گاستروسکپی، مربوط به معاینه معده با استفاده از دوربین.