معنی فارسی gather dust

B1

وجود نداشتن استفاده یا توجه از چیزی که به خاطر عدم استفاده گرد و غبار جمع می‌کند.

To be left unused or neglected for a long time.

verb
معنی(verb):

To remain unused for a long period of time.

مثال:

Since he bought the book, it's just been sitting on the bookshelf and gathering dust.

example
معنی(example):

کتاب‌های قدیمی روی قفسه گرد و غبار جمع می‌کنند.

مثال:

The old books on the shelf gather dust.

معنی(example):

گیتارش از زمانی که او نقل مکان کرده، گرد و غبار جمع کرده است.

مثال:

His guitar has been gathering dust since he moved.

معنی فارسی کلمه gather dust

: معنی gather dust به فارسی

وجود نداشتن استفاده یا توجه از چیزی که به خاطر عدم استفاده گرد و غبار جمع می‌کند.