معنی فارسی gaulin

B1

گالین، به معنای انباشت یا مجموعی از اطلاعات.

A collection or accumulation of information or knowledge.

example
معنی(example):

یک گالین دانش به حکمت می‌رسد.

مثال:

A gaulin of knowledge leads to wisdom.

معنی(example):

او یک گالین اطلاعات در مورد موضوع داشت.

مثال:

He held a gaulin of information on the subject.

معنی فارسی کلمه gaulin

: معنی gaulin به فارسی

گالین، به معنای انباشت یا مجموعی از اطلاعات.