معنی فارسی gavelkinder

B1

گاولکیندر، شخصی است که در یک جلسه یا دادگاهی حکم می‌کند و بر روند آن نظارت دارد.

A person who presides over a meeting or court, ensuring order and process.

example
معنی(example):

گاولکیندر سریعاً تصمیم گرفت.

مثال:

The gavelkinder made the decision quickly.

معنی(example):

به عنوان گاولکیندر، او اطمینان حاصل کرد که جلسه به‌خوبی پیش برود.

مثال:

As a gavelkinder, he ensured the meeting ran smoothly.

معنی فارسی کلمه gavelkinder

: معنی gavelkinder به فارسی

گاولکیندر، شخصی است که در یک جلسه یا دادگاهی حکم می‌کند و بر روند آن نظارت دارد.