معنی فارسی gawcey

B1

چیزی که درخشندگی و جلب توجه خاصی دارد.

Something that is bright and attention-grabbing.

example
معنی(example):

لبخند او به روشنایی خورشید گاوسی بود.

مثال:

Her smile was as bright as a gawcey sun.

معنی(example):

آنها رویداد را به عنوان یک جشن گاوسی توصیف کردند.

مثال:

They described the event as a gawcey celebration.

معنی فارسی کلمه gawcey

: معنی gawcey به فارسی

چیزی که درخشندگی و جلب توجه خاصی دارد.