معنی فارسی gayly

B1

به طور شاد و پرنشاط، به‌ویژه در کنش‌ها یا رفتارها.

In a cheerful or lively manner, especially in activities or behaviors.

example
معنی(example):

او در مهمانی به طرز شادی رقصید.

مثال:

She danced gayly at the party.

معنی(example):

کودکان در حالی که در پارک بازی می‌کردند به طرز شادی فریاد زدند.

مثال:

The children shouted gayly as they played in the park.

معنی فارسی کلمه gayly

:

به طور شاد و پرنشاط، به‌ویژه در کنش‌ها یا رفتارها.