معنی فارسی gaz
B1نوعی حیوان، بهویژه نوعی گوزن یا آنتیلوپ معروف به سرعت و چابکی.
A type of antelope known for its speed and agility.
- NOUN
example
معنی(example):
چقدر gaz در این مزرعه میدود.
مثال:
Look at that gaz running through the field.
معنی(example):
gaz به خاطر حرکات سریع و طبیعت چابک خود مشهور است.
مثال:
The gaz is known for its quick movements and agile nature.
معنی فارسی کلمه gaz
:
نوعی حیوان، بهویژه نوعی گوزن یا آنتیلوپ معروف به سرعت و چابکی.